زیربنا، آموزش و تدریس

برنامهء فرعی 3.1

زیربنا، آموزش و تدریس

لازم است تا ساختارهای کنونی به شمول صنوف درسی، لابراتوارها، ادارات، کتابخانه ها به منظور کارآیی و ایجاد محیط مساعد برای محصلان تجهیز و ترمیم شوند.

پلانگذاری برای اعمار تسهیلات جدید یکی از اولویت های ضروری برای وزارت تحصیلات عالی می باشد. برای انجام انجام آن لازم است تا معیار هایی وضع گردد تا از طریق آن فضای مناسب و لازم برای هر موسسه تحصیلات عالی فراهم شود. این امر علاوه بر سایر عوامل باید بر مبنای تعداد محصلان، نیازهای تدریسی (لابراتوار ها، تسهیلات کاری، فارم های تطبیقاتی) تسهیلات برای تحصیلات فوق لیسانس، کتابخانه ها و تسهیلات تکنالوژی معلوماتی استوار باشد. با توجه به این امر، ایجاد پوهنتون های جدید دولتی اساساً مطمح توجه نخواهد بود و از این رو منابع محدود بطور غیر ضروری استفاده نشده و بطور مؤثرتری در اختیار پوهنتون های موجود قرار داده خواهد شود.

اسکان محصلان در لیلیه ها،از یک طرف قیمت بوده واز جانب دیگر مسئله مستمر است. برای حل این مشکل، پوهنتون ها باید تمام تلاش خود را به کار ببرند تا هزینه خدمات و برنامه های غیر اکادمیک را کاهش دهند. برای این که نسبت به محصلان غیر ساکن در لیلیه ها بی انصافی نشده باشد، برای عرضهء چنان خدمات فیس وضع خواهد شد به محصلان کم در آمد کمک هزین تحصیلی یا قرضه اعطاء خواهد شد. لیلیه های موجود و لیلیه هایی که جدیداً ساخته می شود، باید با معیارهای لازم مطابقت داشته باشند تا برای محصلان تسهیلات مطالعاتی و سرگرمی در آن ها فراهم شده باشد. علاوه بر آن، لازم است برای اشخاص دارای معلولیت، تسهیلات مخصوص دسترسی به اماکن طرح گردد. در عین حال خصوصی سازی لیلیه ها با کمک هزینه های جزئی پوهنتون ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به منظور افزایش فرصت ها ی لازم برای محصلان اناث، آنان در داشتن خوابگاه در پوهنتون و برخورداری از تسهیلات کافی برای تأمین رفاه شان، در اولویت قرار داده خواهند شد.

تسهیلات تفریحی از قبیل کافتریا، صالون استراحت و تسهیلات ورزشی باید برای محصلان و استادان فراهم شود. در همین راستا باید تسهیلات کافی به منظور عرضهء خدمات برای محصلان از قبیل مشوره دهی و سهولت های کار یابی برای آنان فراهم شود. صحن پوهنتون ها باید مصئون بوده و در آن درختچه ها، درختان و گل هایی کشت شود که مناسب با شرایط آب و هوای افغانستان بوده و به آب زیاد نیاز نداشته و برای استفاده منصوبین و محصلان در اوقات تفریح مناسب باشد.

برنامهء فرعی 4.1

تحقیقات و تحصیلات فوق لیسانس

در حال حاضر استفاده از نتایج تحقیقات در سیستم تحصیلات عالی افغانستان بسیار اندک است و کیفیت آن نیز غیر متجانس می باشد. تولید، پیشرفت، حراست و اشاعهء دانش، جزء وظایف اساسی پوهنتون ها به شمار می آید. تحقیق تدریس را تقویه نموده و یکی از اجزای مهم تحصیلات عالی در دوره های فوق لیسانس به شمار می آید.

در روش تحقیقات پیشرفته تغییرات بنیادی رونما شده است و امروز این امر نه تنها در پوهنتون ها، بلکه در لابراتوارهای صنعتی، واحدهای تحقیقاتی مستقل خصوصی، شوراها و مؤسسات غیر دولتی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. علاوه بر آن، تحقیقات کنونی را می توان بطور مشخص به مرحله های ابتدایی – تحقیقات اساسی، تحقیقات کاربردی، تحقیقات هنری، ترکیب دانش موجوده ، تحقیقات اجتماعی و استراتیژیک، دسته بندی کرد. ترجمه های معتبر از مواد دریسی اساسی، باید همچنان به مثابهء بازده استادان به حساب آید.

افغانستان با چالش های خطیر و متعددی در راستای انکشاف و حرکت در مسیری که منجر به انکشاف پایدار، محو فقر و ارائهء تسهیلات زندگی بهتر به تمام شهروندان آن شود، مواجه می باشد. مهمترین این چالش ها عبارتند از: اعادۀ کیفیت عالی به پوهنتون های افغانستان، به شمول ارتقای درجهء ماستری به 60 فیصد در پنج سال آینده و ارتقای فیصدی استادان دارای دکترا حداقل به 20 فیصد؛ کمک به آوردن امنیت در کشور، سرعت بخشیدن به آهنگ انکشاف پایدار، تقویت حکومت دموکراتیک از طریق ایجاد فرهنگ بردباری و احترام گذاردن به کثرت فرهنگی. همان طوری که ملاحظه می گردد، حل هریک از چالش های متذکره یک امر پیچیده، زمان گیر و نیازمند منابع مختلف می باشد و انجام تحقیقات، بخصوص تحقیقات کاربردی می تواند یک امر هدفمند در راستای نیل به اهداف فوق باشد.

با آن که هم منابع و هم کادر علمی ورزیده در حال حاضر بسیار محدود می باشد، در این پلان استراتیژیک پلانی گنجانیده شده است که می تواند در آینده نیز فرهنگ تحقیق را در کشور ایجاد نماید تا از طریق آن بتوان کادر علمی را آموزش داد و زیر بناهای لازم را برای انکشاف تحقیقات در نظام تحصیلات عالی کشور فراهم ساخت. در نتیجه، در پنج سال آینده تحصیلات عالی با داشتن 140 تن استاد با سطح دکترا و 775 تن استاد با سطح ماستری، توان انجام تحقیقات بیشتری را نسبت به اکنون خواهد داشت. همچنین، بخشی از مشکل موجوده را عدم تخصیص بودجه برای انجام تحقیقات تشکیل میدهد. از این رو، در سال اول تطبیق این پلان، وجوه مالی و تشویق های لازم بطور رقابتی از طریق وزارت تحصیلات عالی برای انجام تحقیقات با اولویت دادن به پروژه های تحقیقات کاربردی مرتبط با نیازهای کشور، در اختیار محققان قرار داده خواهد شد. لازم است، تا نهادهای تحصیلات عالی، واحدی را تحت نام ادارهء تحقیق برای مدیریت امور تحقیقاتی و آگاهی استادان از فرصت های مالی که در سطح ملی و بین المللی توسط تمویل کنندگان ارائه می گردد، برای کمک به طرح پیشنهادهای جذب وجوه مالی و کمک به اعضای کادر علمی ایجاد نمایند.

منابع مالی برای تحقیقات با توجه به محدود بودن منابع، لازم است تامنابع مالی برای تحقیقات به تحقیقاتی متمرکز گردد که ظرفیت انجام آنها در کشور وجود داشته باشد. انتظار می رود، تا پوهنتون های جامع که تعداد آنها از پنج الی شش پوهنتون تجاوز نخواهد کرد، مسئولیت امور تحقیقاتی را به عهده داشته باشند. در عین حال، دسترسی به وجوه تحقیقاتی برای تمام اعضای کادر علمی بطور رقابتی و برمبنای اصول شایسته سالاری و ارتباط طرح های شان با تحقیقات مورد نظر فراهم میگردد. انتظار می رود تمام اعضای کادر علمی برای ترفیعات خویش، مکلف به انجام تحقیق شوند. همچنان لازمهء ترفیع، تدریس خوب و ارائهء خدمات مربوطه، تولید مقالات علمی در عرصه های مربوطه، یا تولید مواد تدریسی دارای کیفیت عالی خواهد بود. تمام پوهنتون ها باید تلاش نمایند تا به پوهنتون ها و نهادهای باکیفیتی تبدیل شوند که توان فراغت فارغ التحصیلان قابل استخدام برای اقتصاد و خدمات کشور را داشته و خدمات با کیفیت را به جامعه و مردم افغانستان ارائه نمایند.

همکاری برای ایجاد و انکشاف تشبثات تحقیقاتی یک ضرورت مهم می باشد. از این رو، همکاری های موجود باید حفظ و راه های همکاری های جدید با صنایع داخلی، پوهنتون های منطقوی و بین المللی و انستیتوت های تحقیقاتی جستجو شود. وزارت تحصیلات عالی رهبری این امر را به عهده داشته و تسهیلات انکشافی لازم را برای انجام این مأمول فراهم خواهد ساخت.

تحصیلات فوق لیسانس

با در نظرداشت تعداد معدود استادانی که دارای درجهء دکترا می باشند، گسترش تحصیلات ماستری و افزایش برنامه های درجهء دکترا باید بطور تدریجی و با ملاحظهء فراهم بودن تعداد استادان دارای دکترا، صورت گیرد، تا آنها مسئولیت استادی، رهنمایی و ارائهء مشوره در خصوص پایان نامه محصلان را به عهده داشته باشند. برنامه های آموزش با کیفیت مقاطع ماستری و دکترا، مستلزم تحقیقات با کیفیت می باشد. در کوتاه مدت، توجه بیشتر بر طرح برنامه های اضافی با کیفیت عالی در مقاطع ماستری بخصوص در فزیک و علوم طبیعی، تکنالوژی، تجارت و علوم اجتماعی صورت خواهد گرفت. این امر مشروط به داشتن تعداد کافی استادان دارای دکترا می باشد، که در عرصهء تحقیق هم فعال باشند. تقدیم محصلان مجهز به دانش در مقاطع ماستری و دکترا بدون نهادینه ساختن فرهنگ تحقیق در محیط پوهنتون ها و نهادهای تحقیقاتی جامع و نیز بدون داشتن کارمندان واجد شرایط، امکان پذیر نمی باشد. برای نیل به این مقصد، وزارت تحصیلات عالی تمام تلاش خود را برای اعزام استادان بیشتر به خارج برای سپری نمودن دوره های تحصیلی لازم برای اخذ مدارج ماستری و دکترا، به کار خواهد بست. وزارت تحصیلات عالی بر این امر واقف است که ادامهء این روند در دراز مدت امکان پذیر نمی باشد، زیرا هزینهء متوسط برای هر محصلی که درخارج دکترا اخذ می کند، تقریباً به 200.000 دالر امریکائی می ر سد. در این زمینه، وزارت تحصیلات عالی بالای انکشاف روابط ویژه با نهادهای برجستهء خارجی ( نظیر تسهیلات معینی که افریقای جنوبی برای اعضای جامعهء انکشافی افریقای جنوبی ارائه می دارد) کار خواهد کرد که از طریق آن می توان هزینهء تحصیلی را تا ده برابر کاهش داد. انکشاف ساینس و تکنالوژی

برنامه ی تحقیقاتی و شیوه های تحقیق در تحصیلات عالی باید در بردارنده و متمرکز بر ساینس و تکنالوژی به مثابۀ سنگ زیر بنای انکشاف باشد. متعلمان باید تشویق شوند تا در دوره ثانوی توجه شان را بر ریاضیات و ساینس متمرکز بسازند، تا از این طریق آمادگی بهتر برای کارهای پیشرفته در مقطع تحصیلات عالی داشته باشند. لازم است تا انکشاف دراز مدت هرچه بیشتر بر اساس تکنالوژی صورت بگیرد و تحصیلات عالی باید هرچه بیشتر از نزدیک با بخش خصوصی، بطور استراتیژیک در راستای بهره مند شدن از منافع انکشاف های تکنالوژیکی کار نماید. علاوه بر آن، علوم اجتماعی باید در پوهنتون های کشور رشد داده شود تا زمینۀ تحلیل جامع پالیسی هایی را که لازمهء انکشاف مؤثر می باشد، فراهم نماید.

بـرنـــامـهء دوم

رهبری و ادارۀ یک سیستم منسجم و هماهنگ تحصیلات عالی به شمول پوهنتون ها، انستیتوت ها و کالج ها به منظور ارائه تحصیلات عالی با کیفیت.

برنـامـــهء فـرعـی 1.2

مدیریت/نظام وزارت تحصیلات عالی

در اغلب کشور ها، تحصیلات عالی یکی از بخش های مهم وزارت معارف است که تمام جنبه های تعلیم و تربیه را پوشش می دهد. از این لحاظ کشور افغانستان خوشبخت است که دارای وزارت خاصی برای این امر است که در رأس آن مقام وزارت قرار داشته و دو معین، رؤسا و آمرین و کارمندان مربوطه به وی در انجام امور مربوطه یاری می رسانند. پس از انفاذ این پلان استراتیژیک، وزارت تحصیلات عالی، تشکیل خود را مطابق به نیازهای ملی تنظیم خواهد ساخت. برای مثال، ممکن است یک آمر برای هر دو برنامۀ فوق مقرر شود و کارمندان لازم برای ادارۀ هریک از برنامه های فرعی مقرر شوند. تمام این کارمندان به معینان و مقام وزارت حسابده می باشند. لازم است تا مدیران رده بالا دارای تحصیلات اکادمیک بوده و از وظایف پوهنتون ها و موسسات تحصیلات عالی درک و شناخت لازم داشته باشند. در همین ارتباط آموزش های دوامدار برای کارمندان وزارت، از طریق کورس های کوتاه مدت ارائه خواهد شد و بازدیدهای متقابل از وزارت ها و پوهنتون های موفق در این زمینه بسیار سودمند و موثر خواهد بود.

رهبری

برخلاف مدیریت که بیشتر معطوف به چگونگی عرضه خدمات، اهداف، مؤثریت و صلاحیت ها در زمان حال می باشد، رهبری معطوف به آیندهءانکشاف، سمت دهی، هدفمندی و دیدگاه سازی و ابتکار بوده و متمرکز بر موضوعات بیرونی، تسهیل، تقویت، انجام امور به نحو شایسته، افزایش فوریت، ایجاد تیم رهبری و ایجاد تغییرات پایدار می باشد. یک رهبر باید فردی اندیشمند و دارای دیدگاه تشبثاتی باشد تا بتواند آینده را پیش بینی نموده و آن را منعکس سازد و چگونگی شکل دهی وزارت یا نهاد مربوطه را توسط نیروهای داخلی و بیرونی حدس بزند. بنابر این، وزارت تحصیلات عالی، با همکاری وزارت های معارف، صحت عامه و کار و امور ا جتماعی، نقش خطیر رهبری را در ارائه دیدگاه، سمت دهی وقف تحصیلات عالی، که باید در حوزۀ وسیع انکشافی در سطح افغانستان، منطقه و جهان خود را تثبیت نماید، ایفاء می کند.

کنترول و هماهنگی

گرایش معقول در روابط بین وزارت تحصیلات عالی و پوهنتون ها عبارت از فاصله گرفتن از کنترول و به جای آن ایجاد هماهنگی و رهبری و درعین حال تراکم زدایی امور علمی می باشد. این امر موافق با مفهوم استقلال اداری و یافته هایی می باشد که نشان می دهد کیفیت تحصیلی و خلاقیت در جایی افزایش می یابد که نهادها نهاد های تحصیلی استقلال عمل، انعطاف پذیری، روابط معقول و تشویق های لازم برای ابتکار و توانائی استفاده از فرصت هایی را دارند که در یک محیط به سرعت در حال تغییر برای آنان فراهم می شود. بدین ترتیب، وزارت تحصیلات عالی و پوهنتون ها به نوبهء خود دارای مجموعه وظایف و نقش های مشخصی خواهند بود و روابط داخلی آنها به گونه ای تنظیم خواهد شد که انجام نقش های مربوطه آنان منجر به شکل گیری یک سیستم تحصیلات عالی سازگار و فعال گردد به گونهء یک ”نظام مشارکتی“ خواهد بود. در گسترۀ وسیع تر، وزارت تحصیلات عالی مسئولیت نظارت را خواهد داشت، درحالیکه پوهنتون ها مسئول امور اکادمیک شان به شمول تدریس، تحقیق و ارائهء خدمات تحصیلی می باشند. همچنین، در بقیهء برنامه های فرعی، وظایف وزارت تحصیلات عالی و پوهنتون ها مشخص و تفکیک خواهند شد.

وزارت تحصیلات عالی در این جریان برای تجدید تشکیلات وزارت در راستای معقول سازی و تظیم بهتر دیوان سالاری (بیوروکراسی)، جهت کوتاه نمودن مراحل اجرائیوی و افزایش مؤثریت اقدامات به عمل خواهد آورد. این وزارت، توجه خاصی را به انکشاف منابع بشری اداری، هماهنگی، بهبود، شایستگی های تخنیکی، مهارت های منابع بشری و ایجاد فرهنگ خدمت گزاری مبذول خواهد داشت. غرض تأمین مساوات جنسی وزارت تحصیلات عالی در تشکیل خویش مدیریت جندر را تأسیس نموده است. همچنین، این وزارت بخش تحقیقات را در تشکیل خویش شامل خواهد ساخت تا از این طریق، امور تحقیق در تحصیلات عالی و بخصوص در پوهنتون های جامع را تشویق، تسهیل و تسریع نماید. وزارت تحصیلات عالی متعهد به تلفیق تدریس و تحقیق در تحصیلات عالی به مثابۀ بهترین شیوۀ رشد کیفیت عالی تدریس و برتری در تحقیقات می باشد.

هیئات امناء و یا شورا، معمولاً بین وزارت تحصیلات عالی و پوهنتون ها میانجی می کند. چنین هیئات و یا شورا بر اجراآت وسیع پوهنتون ها، تقرر رؤسای پوهنتونها و مهمتر از آن حصول اطمینان از پیروی دقیق آنها از اصول اداری امور مالی نظارت می نماید. این شورا یا هیئت ها امناء، یک نهاد مستقل بوده و اعضای آن ترکیبی می باشد که بیشتر آنها از افراد بیرون از پوهنتون ها انتخاب می شوند. بطور نمونه ترکیب اعضای هیئات امنای مذکور طوری خواهد بود که وزیر تحصیلات عالی چندین تن آنها را مقرر می نماید و سایر اعضای آن از میان تجار، صنعتگران، و سکتورهای ، نهادهای مسلکی دولتی محلی و منطقوی انتخاب می شوند. وزیر، معینان وزارت، و نمانیدگان شورا های علمی کارمندان و محصلین از وزارت نمایندگی می کنند. مجموع اعضای این هیئت امناء متفاوت بوده و بین 10 الی 30 نفر بوده میتواند. نکتهء مهم این است که اعضای هیئات امناء برمبنای دانش و آگاهی از موضوعات پوهنتون ها برگزیده می شوند و از جمله اشخاص سرشناس و با نفوذ جامعه می باشند. با آن که آنها میتوانند توسط سکتورهای مختلف مربوطه انتخاب گردند، ولی کرسی این شورا را برمبنای ظرفیت فردی خود اشغال نموده و علایق و منافع پوهنتون ها را بر سایر علایق ترجیح می دهند. از آنجاییکه این نوع نظام مدیریتی در افغانستان جدید خواهد بود، بناً این روند با تعداد محدود هیئات امناء یا شورا بطور آزمایشی به حیث نهاد مشورتی آغاز به کار خواهد کرد. پس از آن، با استفاده از تجارب و درس های آموخته شده، به آنها می توان مسئولیت های بیشتری را قبل از آن که به شوراهای کاملاً نظارتی بر اجراآت پوهنتون ها مبدل شوند، سپرد.

هماهنگی تمویل کننده گان

به منظور حصول اطمینان از انسجام بین پروژه هایی که تمویل کننده گان تطبیق می کنند و اهداف وزارت تحصیلات عالی، مسئلۀ ایجاد هماهنگی تمویل کنندگان و تسهیل آن تشویق می گردد. باید خاطر نشان ساخت که نبود هماهنگی میان تمویل کنندگان، در موارد زیاد سبب تکرار عمل طی دههء گذشته شده است. با توجه به منابع اندک، مهم است که چنان مشکلاتی را محدود و تا حد توان از میان برداشت. بنابر آن، پلان استراتیژیک وزارت تحصیلات عالی شامل پیشنهادهایی برای ایجاد هماهنگی مؤثر میان تمویل کنندگان، به شمول پیشنهاد تدویر جلسات بین تمویل کنندگان و مقامات عالی رتبهء وزارت تحصیلات عالی براساس ربع وار می باشد که در رأس آن مقام وزارت یا معین تدریسی وزارت قرار خواهد داشت. چنان جلساتی باید شامل ارائۀ گزارش تمام موسسات تمویل کننده پیرامون وضعیت فعلی پروژه های مربوط به تحصیلات عالی باشد. این پروژه ها شامل پروژه های تایید شده و عرصه هایی می باشد که آنها ”درخواست برای طرح پیشنهادی“ و RFP یا پیدانمودن فرصت های جدید برای پروژه های جدید را داده اند. ما باورداریم که تبادلهء معلومات، نه تنها بین وزارت و هریک از موسسات تمویل کننده حایز اهمیت می باشد؛ بلکه تبادلهء منظم معلومات، بین موسسات تمویل کننده و وزارت نیز حایز اهمیت می باشد.

سازمان های دیگر

ایجاد نهادهای دیگر طی گذشت زمان: تاسیس انجمن رؤسای پوهنتون ها، انجمن رؤسای موسسات تحصیلات عالی خصوصی، انجمن استادان پوهنتون ها، انجمن کارمندان پوهنتون ها؛ تشکیل انجمن محصلان که زمینهء بستر سازی و تسهیل گفتگو ها، درک و ایفای نقشی سازنده در انکشاف تحصیلات عالی افغانستان را فراهم کنند.

استقلال عمل

سابقهء مفهوم استقلال عمل پوهنتون ها به زمان قرون وسطی برمی گردد، در حالیکه تضمین آن طبق اصول در قرن نوزده میلادی صورت گرفت. چهار اصل اساسی تشکیل دهندۀ عناصر آزادی اکادمیک عبارتند از: چه کسی درس بدهد، چه چیزی تدریس شود، چگونه تدریس شود، چه کسی اجازهء تحصیل داشته باشد. لازم است تا تفاوت ها و نیز روابط داخلی بین آزادی اکادمیک، استقلال نهادی و حسابدهی به وضوح ارائه شود:

· آزادی اکادمیک یک اصل پذیرفته شده درسطح بین المللی می باشد و حقوق زیادی را به استادان پوهنتون ها تفویض می نماید که شامل ثبت نام محصلان، تقرر کارمندان، انجام تحقیق و نشر نتایج آن بدون دخالت دیگران و کنترول برنامه های علمی می باشد.

· برای داشتن استقلال عمل، لازم است که یک پوهنتون حق داشته باشد آزادانه محصلین خود را در دراز مدت انتخاب و کارمندان خود را مقرر نماید و همچنان حق تعیین شرایط برای ابقای آنها در پوهنتون را داشته باشد- به عبارت دیگر، یک پوهنتون باید بتواند معیارهای خاصی طرح نماید و در زمینۀ این که به چه کسی مدارج خود را اعطا نماید، آزادی داشته باشد. یک پوهنتون باید در زمینۀ طرح نصاب تعلیمی خود، دریافت وجه مالی از دولت و منابع خصوصی نیز آزاد باشد. علاوه برآن، یک پوهنتون باید حق تصمیم گیری در مورد نحوۀ تخصیص منابع در میان باب های مختلف مصارفاتی داشته باشد.

· سوالات بنیادیی که پیرامون حسابدهی مطرح می گردند عبارتند از: چه کسی حسابده می باشد؟ برای چه منظور؟ به چه کسی؟ از طریق کدام ابزارها؟ با کدام نتایج؟

· استقلال اکادمیک و مالی پوهنتون ها یک امر اساسی برای توسعهء دانش و نو آوری در تحصیلات عالی در زمینهء دادن آزادای به پوهنتون ها و کارمندان آن ها جهت خلاقیت، بازدهی و بکر بودن به شمار می آید.

آزادی اکادمیک انفرادی و استقلال عمل نهاد های تحصیلات عالی بطور اجتناب ناپذیر توسط اصل حسابدهی محدود می گردد؛ این امر به مفهوم انجام کارکرد مسئولانه در برابر یک یا چند مرجع می باشد. شخص اکادمیک بطور انفرادی در مورد کیفیت کار تحقیقاتی خود حسابده می باشد. ولی نهاد به حامیان مالی خود در زمینهء چگونگی به مصرف رساندن هزینه ها و سایر اشکال و جوه مالی حسابده می باشد. نکتهء مهم آن است، که حسابدهی در مورد ثروت عامه در محراق اصول دموکراتیک قرار دارد و باید خاطر نشان نمود که حسابدهی مانعی در برابر استفادۀ ناجایز از صلاحیت ها و فساد قدرت می باشد.

در تحلیل نهایی، رابطهء بین پوهنتون و حکومت نمی تواند بدون اعتماد مناسب به نحو شایسته بر قرار شود. مدعای استقلال عمل از نظارت بیرونی، باید مشروط به سطح بالایی از بررسی دقیق باشد و آزادی اگر با مسئولیت توأم شود می تواند پایدار باشد- این قضیه در مورد آزادی اکادمیک نیز صادق است.

میزان استقلال عمل تحصیلات عالی، در چهارچوب قانون موجود مشخص خواهد شد و وزارت تحصیلات عالی، خواستار آوردن تعدیل در احکامی خواهد شد که تشبث و خلاقیت نهاد های تحصیلی را محدود می سازد. بنابر این، درصورت ضرورت تعدیلات لازم در قانون تحصیلات عالی، به عمل خواهد آمد تا اختیارات مالی لازم به نهادهای تحصیلات عالی تفویض گردد. این امر هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ فراهم نمودن زمینه های تشویقی، تسهیلات زیادی را برای تهیه وجوه مالی و مصرف آنها، جهت بهبود تدریس و تحصیل و نیز انجام تحقیقات، در اختیار نهادهای تحصیلات عالی قرار می دهد.

مبادی آزادی علمی و استقلال موسساتی، جزء مقوله های مهم برای انکشاف کیفیت تحصیلات عالی می باشد، که بطور تدریجی و مرحله وار معرفی خواهد شد. قانون تحصیلات عالی که جهت تصویب به شورای ملی پیشکش شده است، صلاحیت های مالی لازم را به نهادهای تحصیلات عالی خواهد داد که خود به منزلهء اولین گام در راستای تفویض صلاحیت به این ادارات به شمار می آید. علاوه برآن، نهادهای تحصیلات عالی از نظر قدامت، اندازه و ترکیب نیز بسیار متفاوت می باشند. صلاحیت های اکادمیک و اداری بیشتری به نهادهای تحصیلات عالی بزرگ، با سابقه و سازمان یافته در آینده تفویض خواهد شد.

برنـامـهء فــرعـی 2.2

دسترسی، توسعه و ساختار نظام تحصیلات عالی

افغانستان دارای 22 پوهنتون و موسسه تحصیلات عالی می باشد که در مجموع در سال 1387 به تعداد 62000 محصل در آنها مصروف تحصیل می باشند. این بدان مفهوم است که بطور اوسط تعداد 2818 محصل به هر پوهنتون جذب گردیده و در مقایسه با مقیاس های بین المللی که بیشتر از 10.000 محصل است، این رقم درافغانستان در بعضی موارد به کمتر از 1000 محصل در هر پوهنتون میرسد. برای این که یک پوهنتون فعالیت مؤثر یظر به مصارف داشته باشد و ظرفیت ارائه برنامه های با کیفیت را دارا باشد، لازم است تا دارای فضای کافی و استادان واجد شرایط و زیر ساخت های لازم از قبیل تکنالوژی معلوماتی، کتابخانه ها و لابراتوارهای کافی باشد. با آن که هیچ ارقامی برای تعیین این امر وجود ندارد، شکی نیست که نهادهای دارای کمتر از 1000 نفر محصل قادر به برآورده ساختن معیارهای تعیین شده نخواهند بود. وزارت تحصیلات عالی طی پنج سال آینده تعداد جذب محصلین طبقه اناث را به 30 فیصد افزایش خواهد داد. از این رو، وزارت تحصیلات عالی با این نهادهای تحصیلات عالی در راستای ارتقای هرچه بیش تر کیفیت و ظرفیت آن ها همکاری خواهد نمود. هدف وزارت تحصیلات عالی برای جذب محصلان تا ختم این پلان استراتیژیک، یعنی تا سال (1393)، حدود 115000 محصل می باشد که طی پنج سال آینده به تقریباً به دوبرابر افزایش خواهد یافت.

به علت کمبود منابع بشری و مالی و نیاز مبرم به تضمین حداقل سطح کیفیت، وزارت تحصیلات عالی هیچ انتخابی جز اجتناب از ایجاد پوهنتون های جدید ندارد. زیرا این وزارت، از این طریق می تواند منابع محدود خود را متمر کز بر توسعه ی پوهنتون ها و نهادهای تحصیلات عالی فعلی، به میزان معقولی نماید، و زیر بناهای لازم را برای این نهادها فراهم سازد. از این رو، احتمال دارد برخی از پوهنتون های کوچکتر به کالج تبدیل شوند. برای اینکه افغانستان بتواند جایگاه رقابتی خود را در سطح بین المللی کسب نماید و فارغ التحصیلان باکیفیت و دارای دانش مورد نیاز روز را تقدیم جامعه نماید، داشتن موسسات تحصیلات عالی که انواع مختلف برنامه های تعلیمی با کیفیت را ارائه نمایند یک امرضروری به شمار می آید. هدف از این کار، داشتن تعدادی ازمؤسسات باکیفیت تحصیلی می باشد که بتواند استراتیژی های مختلفی را برای مقاطع پس از ثانوی تطبیق و برخی از آنها نیز آموزش های مسلکی خاصی را برای فارغ التحصیلان لیسه هاکه در پوهنتون ها پذیرفته نشده اند ارائه نمایند. برای جلوگیری از هرنوع ابهام در مورد رسالت این نهادها، وزارت تحصیلات عالی معیارهای دقیقی را در مورد استفاده از نام پوهنتون، در راستای حصول اطمینان از تأمین شرایط و مطابقت با تقاضاهای بین الملللی تعیین خواهد کرد. وزارت تحصیلات عالی بین پوهنتون ها، موسسات تحصیلات عالی و کالج ها به مثابهء بخش کار، و نه سلسله مراتب نهادی، تمایزات مشخصی قایل خواهد شد. همچنین هریک از این نهاد ها دارای رسالت و تخصص مورد نیاز که بر انکشاف افغانستان تأثیر گذار باشد، خواهند بود. تمام این نهادها ملزم به رعایت تقاضا های اعتباردهی و سایر نیازها خواهند بود.

در این زمینه، وزارت تحصیلات عالی درحال بررسی تغییرات قابل ملاحظه ای در امتحان کانکور می باشد، تا از این طریق اطمینان یابد که در بخش علوم بشری( به شمول هنرهای زیبا، ادبیات، درامه و سینما) و سایر رشته هایی که ممکن است شدیداً آسیب پذیر باشند، داوطلبان از تحصیلات عالی در پوهنتون ها به خاطر کسب نمرات پایین در ریاضیات و ساینس محروم نمی شوند. این امر ممکن است نیاز به اقدام جداگانه ای باشد که متمرکز بر علوم بشری بوده و یا به نمرات متفاوت ریاضی وساینس برای ورود به رشته های علوم بشری نیاز داشته باشند. در همین راستا، وزارت تحصیلات عالی کمیتهء مخصوصی را برای بررسی این مشکل ایجاد نموده است. هدف کمیتهء مذکور اطمینان یافتن از این امر است که شاگردان برجسته در علوم بشری و سایر رشته های دیگر، از روند تحصیلات عالی به علت تبعات نا خواسته ناشی از طرزالعمل فعلی امتحانات کانکور، محروم نشوند.

همچنین لازم است تا تنوع و گوناگونی نیز در ساختار پوهنتون ها، بروفق مؤثریت و کارآیی ایجاد شود. از این رو، سیستم تحصیلات عالی شامل پوهنتون های جامع تحقیقاتی، پوهنتون های ارائه کنندۀ دوره های لیسانس، کالج ها و نهادهای تحصیلات عالی خواهد بود.

بیش از 90.000 فارغان مکاتب در سال 1387 به امتحان کانکور درخواست کرده اند. واضح است که نیازهای نیروی بشری ملی را می توان از طریق گزینه های مختلفی برای فارغ التحصیلان صنف 12 با توجه به مهارت ها، خواست ها و شرایط تحصیلی آنها برآورده ساخت. برخی از این محصلان مصروف فراگیری آموزش های فنی و حرفوی خواهند شد، برخی دیگر وارد موسسات تربیهء معلم و تعدادی دیگر شامل سایر نهادهای تحصیلات عالی خواهند شد. در نهایت، بعضی از آنها به جستجوی کار خواهند پرداخت. در کل، در حال حاضر، سالانه حدود 20000 شاگرد وارد سیستم تحصیلات عالی می شوند، که وزارت تحصیلات عالی براساس پلان منظم خود قصد دارد تعداد شمولیت شاگردان به پوهنتون ها را از 62000 شاگرد به 110000 شاگرد تا سال 1393، ختم دورۀ این پلان، افزایش دهد. علاوه برآن، تعداد 5000 محصل وارد کالج ها خواهند شد، که مجموعهء جذب شاگردان به 115000 تن خواهد رسید (جدول 5). مبرهن است که تحصیلات عالی برای عملی ساختن این امر به 2000 استاد و بیشتر از 1800 کارمند جدید نیاز خواهد داشت.

بهبود تسهیلات پوهنتون ها و موسسات تحصیلات عالی و نیز استفادۀ مؤثر تر از فضای نهادهای مذکور، می تواند زمینهء افزایش ورود شاگردان به پوهنتون ها و موسسات تحصیلات عالی را از 20000 شاگرد در هرسال به 36000 شاگرد در سال افزایش دهد. درنتیجه با شروع فعالیت کالج ها، تعداد شمولیت شاگردان تا سال 1392 به 38500 نفر خواهد رسید، که این رقم نشان دهندۀ رشد تقریباً دو برابر شمولیت شاگردان در نهادهای تحصیلات عالی می باشد.

توسعه ظرفیت های فزیکی موسسات تحصیلات عالی از طرُق مختلف صورت خواهد گرفت که برخی از آن ها عبارتند از:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد